به قول قديميها آدم يه پيمونه اي داره! پيمونه كه پر شد.....
آره!راست ميگفتند!هر آدمي يه ظرفيتي داره،بيشتر از اون ظرفيتش كه بخواي داخلش بريزي،يا لبريز مي كنه يا ميتركه!
حالا ميشه ظرفيت رو هم زياد كرد اما باز هم محدوديت داره!يعني تا يه جايي ميشه گنجايش يه نفر رو حالا واسه هر چي زياد كرد! مگه اينكه موجودي قبليش رو كم كني! يعني اون چيزهايي رو كه قبلا داشته كم كني يا ازش بگيري!
خوب هم كه نگاه كني ميبيني هميشه همينطور بوده! خيلي چيزها رو تو زندگي به دست آوردي (حالا از هر لحاظ!) در عوض خيلي چيزها رو هم از دست دادي!
گاهي هم به دست آوردن بعضي چيزا با هم محاله! به اصطلاح فلاسفه جمع نقيضينه! يعني اصلا امكان نداره هر دوش رو با هم به دست بياري،باهم در خودت داشته باشي!
حالا يه فلش بك كه به زندگي خودمون بزنيم تازه مي بينيم چقدر ظرفيتمون رو با چبزهاي بيخودي پر كرديم كه اصلا ارزشش رو ندارن،چقدر چيزهاي باارزش رو فدا كرديم كه چيزهاي بي ارزش رو بدست بياريم!چقدر مي تونستيم ظرف وجوديمون رو گسترش بديم و نداديم و حتي برعكس كاهش داديم!
تازه به عمق اين ظرف كه نگاه كني مي بيني سالهاي ساله كه رسوب ته ظرف جمع شده و جمع شده و اينقدر رويهم انباشته شده كه ديگه عمق زيادي واسه ظرف باقي نمونده! سالهاست كه اين رسوبها اون تَه مَهاي دلمون رو گرفتن و حسابي سنگيني مي كنند! هر چند....هر چند كه ما به كشيدن اين بار عادت كرديم!
حالا توي اين ظرف سنگين كه همه مون بلا استثنا بهش مي نازيم و با غرور حملش مي كنيم،فكر مي كنيد اگه خاليش كنيم روي ميز و بهش دقت كنيم چند تا چيز باارزش توش پيدا مي كنيم؟ چيزهايي كه واقعا ارزش نازيدن بهش رو داشته باشه!اصلا چقدرش واقعا به دردمون ميخورند؟ چند تا از اونا چيزهاييه كه ارزش اين همه سال عمر كردن رو داشته باشه؟چيزهايي كه توي اين دنيا بهمون يه دلگرمي بده!چيزهايي كه توي اون دنيا پشتوانمون باشه!! چيزهايي كه اگه يه روز توي يه بيابون خشك و بي آب و علف گير ؟افتاديم،ارزششون بيشتر از يه ليوان آب و با كمال پوزش يه پس آب باشه!