خاتون بحثي رو در مورد مشكلات زنان مطرح كرد كه خيلي هم داغ شد!آقايون هم به بحث مهريه گير دادند و به خصوص
پدرام در وبلاگش مطالبي رو در اين مورد نوشت.
جالب اينكه علي رغم تضاد ظاهري، حرفهاي هردو صحيحه و هيچ كدوم ديگري رو نقض نمي كنه!
خاتون از منظريك دختر دغدغه ها و نگراني هاي خودش و همجنسانش رو از مجموعه قوانين حقوقي و نوع نگرش وبرخورد جامعه وبه خصوص مردان با مشكلاتي همچون حق طلاق زن،و محدوديتها و ظلمهايي كه در جامعه مرد سالار ما وجود داره ،بيان كرده و مشكل بالا يودن مبلغ مهريه و تبعات اون رو در مقابل خيل مشكلات زنان ناچيز فرض كرده!
پدرام اما با نگاهي نقادانه به مهريه ،بالا بودن مبلغ اون رو غير منصفانه و پرداخت اون رو از عهده خود (به عنوان يك جوان تحصيل كرده با حقوق نسبتا بالا)و ساير مردان خارج مي دونه!
به نظر من تموم مشكلاتي كه خاتون بر شمرده كاملا درسته و فكر مي كنم هيچ مرد منصفي وجود چنين مشكلاتي رو در جامعه ما نفي نمي كنه! اما اين حرف دو منشا داره يكي حقوقي و ديگري اجتماعي
از جنبه حقوقي خاتون خرفش اينه كه در این جامعه خانمها از لحاظ حقوقی حق دفاع از خودشون رو ندارند واین حقيقته!چرا که اصولا قوانین مملکت ما چه در مورد آقایون و خانمها به درد جرز لای در هم نمی خوره و مال همون عهدیه که به قول پدرام دخترها رو سنگسار می کردند.
به عنوان مثال در قوانين ما
ديه يك زن نصف ديه كامل يك مرده اما ديه بيضه چپ يك مرد دوسوم ديه كامل يك مرده!يعني اينكه ارزش بيضه چپ يك مرد به مراتب بيشتراز جان يك زن است و اين واقعا خجالت آور ومايه آبروريزي جامعه اي است كه به زن چنين نگرشي دارد و تازه ادعا دارد كه به زن به چشم يك كالاي مصرفي و تبليغاتي نگاه نمي كند!
اما از جنبه اجتماعي خاتون فقط مردها رو در نوع نگرش بوجودآمده نسبت به زنان و به طبع آن مشكلات به وجودآمده در اثر اين طرز تلقي و برداشت مقصر دونسته و چنين ميگه:"مسلما اين مرد است كه بوجودش مياره "!
من با اين برداشت مخالفم!در بوجودآوردن اين مشكلات و اين طرزفكرنسبت به زن ،مردها حداكثر 50% مقصرند(كه من معتقدم كمتر از اين مقداره)چرا كه در درجه اول اين زنها هستند كه باعث مي شوند چنين رفتارو تفكري در موردشون وجود داشته باشه!
يه مقدار به دورو ورت نگاه كن خاتون.نسل زنهاي قديم كه ازبچگي چشمشون به حمايت پدربوده و بعد هم برادر.بعد هم كه ازدواج مي كردند از شوهرشون انتظار داشتندو به شوهر به چشم يك پناهگاه و سايه بون نگاه مي كردندنه يك شريك. تازه آخر عمر هم چشم اميدشون به پسرشون بود. جمله مشتركشون هم اين بود:"خونه پدر كه خيري نديديم اين هم از شوهر يا پسرمون!"هيچوقت هم تو زندگي يا اجتماع منشا تغيير و تحول يا فكرو انديشه نبودند به جز معدود موارد!
الان درسته كه خانمها تحصيل ميكنند و سر كار مي روند،اما واقعا فكر مي كني چقدر اين طرز تفكر عوض شده باشه؟به عنوان يك دختر تحصيل كرده مي توني بگي كه دغدغه اصلي دختران امروزي (همه شون،نه فقط اطرافيان تو) چيه؟ چند تا دختر رو سراغ داري كه غير از
لوازم آرايش و لباس ودوست پسر و ازدواج و لوازم خونه و اين قبيل حرفها يا حداكثر رشته تخصصي شون صحبت كنند،بحث و كنكاش كنند؟ تو همين وبلاگستان چند تا وبلاگ از خانمها داريم؟ چند تا نويسنده و محقق و نظريه پرداز زن در جامعه مون هست؟ چند خانم رو سراغ داري كه در مجلات و روزنامه ها و...مقاله بدهند؟چند تا گروه مدافع حقوق زن داريم؟
؟ بدبختانه زنهاي ما لااقل فيمينيست نيستند كه دلمون خوش باشه،حداقل يه گروه فيمينيستي تو مملكت ما وجود نداره كه خانمها رو از اين خواب خرگوشي بيدار كنه!
اونوقت تو انتظار داري مردان ما كه مردسالاري رو حق مسلم خودشون مي دونند بيان دو دستي حقوق زنها رو تحويلشون بدن؟
اون هم وقتي زنها هيچ كوششي براي بهبود وضع خودشون نمي كنند!
واما در مورد مهريه
مهريه اصلا چي هست؟ جهيزيه به چه درد مي خوره ؟ به نظر من وجود رسمی به اسم مهریه یا جهیزیه اصلا غلط ومانع نزدیکی و تلاش زوج برای بنيان گذاشتن يك زندگي بر اساس تلاشهاي خودشون ميشه.
من فكر مي كنم اگه اين دو رسم تحميلي اعراب نبود زندگيها خيلي شيرين تربود شايد طلاقها بيشتر بود اما اونوقت زندگي اجباري و تحميلي نبود؛تازه زندگي كه دو نفر از صفر شروع مي كنند و مثل يك معمار اون رو بنا مي گذارند به مراتب بهتر از جهيزيه اي است كه پشت سرش اين همه حرف هست يا اعداد به قول تو كم ارزشي كه به نظر من وجودش اصلا بي معنيه!مگه تو وجودو زندگي و همه چيزت رو با همسر آينده ات شريك نمي شي؟ خب اون هم كه همين كار رو مي كنه!پس اين وسط بحث ارزشي ميشه!ديگه اعداد و رقم مفهومي نداره حتي توهين آميز هم ميشه چه برسه به افتخارآميز!
البته خودت هم گفتي كه طرفدار بالا بودن اين عدد نيستي اما هر وقت زنان ما تونستند به جاي مهريه ، شوهرشون رو در برابرعظمت روح و انديشه شون به احترام وا بدارند ،اون روز ارزش واقعي خودشون رو بدست آورده اند.البته مشروط به اينكه مردان ما هم تا اون روز با اين واقعيت كنا ربيايند كه ارزش يك انسان به فهم و شعور و انديشه و قدرت ادراك اوست نه به جنسيت او! و زن برده وخدمتكار و زير دست او نيست بلكه موجودي است كه خدا او را آفريده تا در مسير زندگي يار و ياور هم باشند و در كنار يكديگر به كمال برسند
به اميد روزي كه همه چنين باشيم!