TO BE OR NOT TO BE
 

 
REMEMBER THE FLYING
 
 
   
 
Monday, October 14, 2002
 
بدزمونه ای شده داداش،بد زمونه ای! اصلا می دونی چیه؟ دوره آخر زمونه! بیچاره پیره زنه‌، بیچاره!
چی شده؟دیگه چی می خواستی بشه.بهه ! میگه چی شده؟!می خواستی از این هم که هست بدتر بشه؟!نه،جون هر چی لوطیه!توبگو.
جون شوما آدم دیگه به چشاش که هچ!به اعمه هم دیگه نمی تونه اعتماد بوکونه!نه، دیگه نمیشه!
باز میگه چی شده؟بیچاره پیره زنه !جیگر آدم واسش کبابه!!!
این پیره زنه بود سر کوچه درختی.....آ -بارک الله همون که چند سال پیش شوهرش عمرش رو داد به شوما،همون که پارسال ته تاغاریش رو فرستاد خونه بخت،چند تا نوه تخس هم داره که جمعه ها که بچه هاش می آن پیشش ، کوچه رو رو سرشون می ذارن توله سگها!
آهان! همون. طفلکی دو،سه ماه پیش،می آد آخر عمری ثواب بوکنه،پا میشه میره کجا؟ مشهد.اون هم چی؟ تنها! تو راه، تو قطار،توکوپه اینها یه پیرمرده هم بود که با اینا چی ؟ همسفر بوده.خولاصه سرت رو درد نیارم اینا کمی که با هم حرف می زنن می بینن چی؟ جفتشون بیوه اند و تنها.قرار می ذارن واسه این که تنها نباشند و هم زیارتی کرده باشند و هم سیاحتی و هم حال و هولی، به مشهد که رسیدند صیغه کنند و چی؟ علی علی! خلاصه صیغه ای می کنند و اتاقی می گیرند و یک هفته ای با هم صفا می کنند که به قول آقا هم ثواب زیارت برده باشن و هم دینشون رو تو این یه هفته کامل تر کنند و هم چی؟ عضوهای کپک زده شون رو یه حرکتی داده باشن.
خولاصه بعذ یه هفته از آقا خداحافظی می کنندو سوار قطار می شند و بر می گردند تهران و نخود نخود هر که رود ،خانه خود!اونهم چی؟ بدون هیچ آدرس و نشونی از همدیگه!
غافل از اینکه قربون غریبیت برم امام رضا!آقا براشون خوابهایی دیده!
الغرض !مشتی خانم می آد خونه،یه مدت که میگذره ، هی حال تهوع وآره و اینا.پیره زنه محل نمی ذاره.اما چی کار بیخ پیدا می کونه .مشتی خانوم هر چی میگه بر شیطون لعیم لعنت(بلند بگو :بیشمار) فایده نداره
جونم که شوما باشی هر چی جوشونده و نبات داغ میخوره افاقه نمی کنه که چی؟ نمی کونه!دست آخر پا میشه میره آزمایشگاه و آزمایش جیش و این حرفا!
بعذ چند روز میگند جواب آزمایش شوما مثبته! مثبت چی چی نه نه؟ یعنی شوما حامله اید!
ای بابا!سر پیری و معرکه گیری .حالا چه خاکی به سرش کونه؟ جواب پسراش رو چی بده؟ عروساش و دوماداش نمی گن ننه تون سر پیری رفته فاسق پیدا کرده؟ جواب در و همسایه رو چی بده؟ آدرس اون مرتیکه بی همه چیز رو هم که نداره خودش رو آویزون پیر مرده کنه!چه خاکی به سرش بوکنه؟
آخه بیچاره که گناه نکرده بودش که! کرده بود؟ می زد تو سرش می گفت بخدا ما شرعی کار کردیم ! اما یه نطفه دو سه ماهه زبون نفهم که چی؟ این حرفا سرش نمی شه که! لا مصب عینهو باد کونک هر روز میاد بالا هی میاد بالا!
خولاصه آقا که شوما باشی پیره زنه ، دست به دامن ننه ما میشه. ننه ما میگه بنداز. میگه من نمیندازم!بنداز! مکن نمی ندازم!
بد مصب پررو هم هستش جون داآش! خلاصه قرار میشه تا ،کسی بویی نبرده خونه رو بفروشه و مدتی تو یه دهاتی،جایی سر بوکنه و یه بچه تپل مپل کاکل زری به دنیا بیاره!بعدش بچه رو بده به یه زوج جوونی که چی ؟ هر چی زور می زنن بچه دار نمی شن تا بزرگش کنند!
بمیرم واسه مصلحتت خدا جون! یکی رو می بینی جوون جوون پسره عینهو غول، از این چار چوب تو نمی آد!دختره به چشم خواهری عین پنجه آفتاب !اما چی هر چی دوا و دکتر می کنند افاقه ای نمی کونه ، یکی هم پیرمرد و پیرزن ،چروکیده، فسیل،تو یه هفته شاهکار می کنند!
آی قربون مصلحتت برم خداجون که اگه بخوای آیروی کسی رو ببری پیر و جوون و زیارت و اینا سرت نمی شه ! یه جوری می زنی که صداش همه جا بیپیچه!
الغرض!سرت رو درد نیارم اگه خونواده ای می شناسی که بچه مچه ندارن و حاضرند بچه رو بگیرند به این آق مهندس ما که خیلی هم بچه با صفائیه بگید تا نمی دونم از کامفلوترش در بیاره و به ما بگه تا بلکه یه ثوابی هم کرده باشیم و این پیره زن بنده خدا رو هم کومک کرده باشیم.
زت زیاد
داش اسمال
نظر بدهید
Comments: Post a Comment

 

 
 
Archives:

 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home