در مورد اون خوابی که چند روز پیش درباره اش اینجا نوشته بودم
آقای نوش آذر لطف کردند و نا مه ای رو برام فرستادندو تعبیرش رو
اینجا قرار دادند،حقیقتش تعبیرزیبای ایشون تا حد زیادی درسته!چند وقته که مادرم بیمارهستند و من شدیدا نسبت به سلامتی مادر دل نگران.
به هر حال با تشکر فراوان از آقای
نوش آذر تعبیر ایشون در مورد خوابم رودر وبلاگ می آورم و البته توضیح مختصری در ادامه خواهم داد.
تعبیر آقای
نوش آذر از خواب من:
*******************************
دوست عزيز
سلام
آب در خواب معمولا نمايانگر و نمايندهء زنانگی است. می تواند نشاندهنده و جايگزين مادر هم باشد، و چون در خواب شما جاری است و به شکل رود است، ممکن است نمايانگر جدايی يا خواست و ارادهء جدايی از مادر باشد. ممکن است ناخودآگاه مايل هستيد از مادر خود جدا شويد و يک زندگی مستقل در پيش گيريد و چون نمی توانيد يا نمی خواهيد يا ممکن نيست يا عذاب وجدان داريد، اين خواست و نياز در خواب به شکل رود متجلی شده است.
زمين فوتبال شايد زندگی را نمايندگی کند. در زمين فوتبال هيجان هست و زمين فوتبال محل زد و خورد و برد و باخت است. سگ دوزدن. خطا کردن. از هم جلو زدن. رقابت. در يک کلام يک زندگی شلوغ که نه بر محور دوستی و برابری و يگانگی که بر محور رقابت شکل می گيرد. حضور من و آقای درخشان در زمين نشاندهندهء تصوری است که شما از حضور من و ايشان داريد. دو همسايهء ناآرام. اهل زد و بند. درگير. اهل رقابت و نه مرد رفاقت. شما در بازی شرکت نداريد. چون از يک سو آن رود هست که همچنان جاری است و مادر را نمايندگی می کند و از سوی ديگر احساس شما نسبت به اين بازی که آن را زندگی می ناميم دوگانه است: آيا درست است که زندگی بر محور رقابت و تضاد و دشمنی بگردد، يا اين که بهتر است به آغوش پرمهر مادر پناه آورد و از شرکت در چنين زندگيی پرهيز کرد؟ چون اغلب در بيداری نمی توانيم پاسخی برای اينگونه پرسش ها بيابيم، خواب می بينيم و نبايد فراموش کرد که کليد معمای هر خواب، در دل رويا نهفته است. بايد آن را يافت و چه کسی بهتر از شما؟
دست شما را به دوستی می فشارم
حسين نوش آذر
********************************
البته ایشون در موردنظر من نسبت به خودشون و آقای
درخشان کم لطفی کردن ودر واقع شکسته نفسی!نه ایشون و آقای
درخشان ناآرام، اهل زد و بند، درگيرو اهل رقابت هستند و نه تصور من از این خوبان چنین!بر عکس من به ایشون و نوشته هاشون علاقه قلبی دارم و هردو را شایسته رفاقت می دونم و نه رقابت!آرزوی قلبی من دیداروآشنایی با این دوستان و سایر بلاگرهایی است که براشون احترام قائلم.
به امید روزی که بلاگرها بتونند بدوراز همه محدودیتها و"دیوار"ها همایشی داشته باشند !!!
یا حق