TO BE OR NOT TO BE
 

 
REMEMBER THE FLYING
 
 
   
 
Monday, July 08, 2002
 
مکان :درست زیر پل سید خندان
زمان:اواخر اردیبهشت 81
من و یارم و یه نفر دیگه داشتیم از شمال پل به سمت جنوبش می رفتیم که درست وسط خیابون جوون خوش تیپی جلوی راهم رو گرفت و گفت:
جوون:آقا می بخشید !می تونم وقتتون رو بگیرم؟
افشین:(اول فکر کردم بسیجی،مسیجیه!اما به تیپش نمی خورد) خواهش می کنم
ج:یه ذره بریم اینورتر ،نمی خوام این خانم ها متوجه بشند!
ا:خب بفرمایید
ج:من الآن با دوست دخترم پارک شریعتی بودم،کره خرها اومدن و ما رو گرفتن ،عرق هم برده بودم همونجا خوردم،الآن هم دهنم بوی عرق می ده ،
(در حالیکه دهنش رو آورده بود طرف صورت من و ها می کرد)ج:بو کن
(من که به طرز فجیعی خنده ام گرفته بود):خب
(در حالیکه چشماش رو سعی می کرد خمار نشون بده)ج:االان هم نمی تونم سر پا وایستم!چهار ،پنج تومن به اون پفیوزا دادم که ولمون کنن،هزار تومن هم به دوست دخترم دادم!!!؟؟؟الان اصلا پول ندارم برم خونه،ای کاش به دوست دخترم پول نمی دادم!
(همینطور که حرف می زد ،موبایلش رو هم تو دست گرفته بود که آره،ما ابنیم!)
ج:حالا تو رو به این عرقی که خوردم قسم می دم ،هزار تومن به من قرض بده تا بتونم برم خونه!!!!!!
(ما شنیده بودیم به همه چی قسم یخورن،این یه قلم رو نشنیده بودیم!!!!!!منم که این جور مواقع به حاتم طایی می گم از قبر بیا بیرون که من برم جات بخوابم ودر ضمن حس حماقتم هم گل می کنه،کیف پول بی زبون رو جلو ش نگه داشتم ):بفرما
(آقا این هم بگم که قدیما واقعا بودند کسانی که مستی و پیاله براشون عزت و احترامی داشت و به حق مستی قسم می خوردند و به قسمشون هم وفادار بودند!!!!!!)

ج:اینجوری به خدا بهم فحش بدی،بهتره!به جون این خانوما!!! تا آدرس بهم ندی که پولت رو برگردونم ،یه قرونم ازت نمی گیرم!
(آقا!ول کن نبود،از اون اصرار از ما انکار)
............ادامه دارد
نظر بدهید
Comments: Post a Comment

 

 
 
Archives:

 
  This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.  

Home