کلام آخر با آقای
مسافر
در پاسخ به "
گفتگو با افشین (2)"
سلام
آقای مسافر !سالهاست که آموخته ام بحث کردن با دیگران در مورد عقاید وطرز تفکرشان بی فایده و عبث است (به خصوص در مورد ایرانیان)،چرا که در خوشبینانه ترین حالت ظاهرا محترمانه حرف یکدیگر را نمی پذیرند وباطنا یکدیگر را به" گدایی جلوی کامیونهای ارتشی آمریکایی"و"بی غیرتی"و بسیار چیزهای دیگر وا می دارند ومتهم می کنندکه از آنجا که شما به قول خودتان انسان بسیار منطقی هستید به چند تایی بسنده کرده بودید ! ودر بد بینانه ترین حالت...........؟
هدفم از نوشتن آن چند سطر هم به راه انداختن بحثی که نتیجه اش را در سطور بالا گفته ام، نبودبلکه بیشتر درد دلی بوداز دردی که سالها ست دارم و می بینم و با سفسطه ومغلطه و توهین وافترا و.......پاسخش می دهند.
شما که مرا متهم به نخواندن نوشته هایتان می کنید ،چطور از جمله "باید صبر کرد"و"شاید"استنباط بر موافقت من با حمله نظامی آمریکا به ایران همانند افغانستان و ایران کردید؟
(از طرفی طبق منطق"دایی جان ناپلئونی" که شما بنده را به داشتن آن متهم کرده اید،من با هر استعماری
و ار هر نوعی،خرد و درشت(از قبیل انگلیس و آمریکا )مخالفم!
در حالیکه من اعتقادم را در قالب آیه ای از قرآن بیان کردم،گویا شما نیز چندان از "جوانی"فاصله ای نگرفته اید آقای مسافر!!!!!!!!!!!
(ضمن آنکه اگرروزی اتفاقی که گفته بودم،در افغانستان رخ بدهد ؛حاصل تلاش مدیران و سیاستمدارانش خواهد بود)
آقای مسافر!من به خلاف شما اهل عشق و ایمانم ،و شرشر آب برایم زیباترین موسیقیهاست و بازگو کننده "صدای سخن عشق"!!!!!!!!برایم تفاوتی ندارد که خانه هموطنم را بمبهای آمریکا بر سرش ویران کند یا به دست دولت و شهرداری یک حکومت اسلامی!خانواده ای چنین آواره شود یا چنا
نکه گفتی! راستی خیلی تفاوت می کند که بچه های این مرزوبوم الان سر چهارراهها گدایی کنند،خودفروشی کنند،در دام اعتیاد گرفتار آیند،ازشدت فقر ونداری خودکشی کنند یا فردا
جلوی کامبونهای آمریکایی گدایی کنند؟آقای مسافر می دانید در شرکتی که من کار می کنم اللن چند کارشناس اتگلیسی و فرانسوی و کره ای حق بدی آب و هوا ـشما اسمش را
بگذارید "حق توحش"ـ می گیرند؟چه تفاوت دارد وقتی که در کشوری با خط فقر بالای صد هزاز تومان یک کارمند بازنشته با سی سال سابقه زیر هفتاد هزار تومان حقوق می گیرد کارشناسان خارجی "حق توحش "بگیرند یا فقهای فسیل شده شورای خبرگان به بهانه اکتشاف رهبریا دانشمندان! شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت نظام به خاطر تشخیص مصلحت و نظارت استصوابی یر 70میلیون گاووگوسفند!!!!!!!!!!!!!از آقازاده ها و موتلفه و کاسه لیسهای ریزو درشت هیچ نمی گویم!
آقای مسافر عزیز !اگر مدرک طلب می کنید ،کافی است از شهر گل و بلبلی که در خارج کشور در آن زندگی می کنید به تهران قدم رنجه کنید تا من تمامی مدارک و اسناد را در عرض یک روز مشهود و عینی به شما ارائه کنم تا با منطق دو دوتا چهارتایتان ببینید ،شاید آنگاه بپذیرید که این قصه "رنجنامه"زندگی" یک ملت و یک "نسل سو خته"است ،نه یک فرد!
آقای مسافر به عنوان آخرین کلام حرف اصلی خود را تکرار می کنم :
هیچ لزومی ندارد که اگر روزی ،روزگاری قرار بر این شد که مردم به انتخاب و به اختیار خودشان حکومتی را انتخاب کنند ،امثال آقایان رضا پهلوی،مسعودرجوی،بنی صدر و امثالهم مملکت به عنوان شاه،رئیس جمهور مادام العمر و هر مستبد،خودخواه و خونخواه دیگری در این مملکت قدرت را در دست بگیرد وهیچ دلیلی بر بازگشت کارشناسان آمریکایی یا هر کشور دیگری و گرفتن "حق تحوش"یا "گدایی جلوی کامیونهای ارتش آمریکا "وتبدیل شدن ایران به ایالت 51آمریکا نیست .
من ونسل "جوان"امروز همانند نسل منطقی و حسابگرشمازیر باراین استدلالها وسفسطه ها و مغلطه ها نمی رودوبیم و منتظر هم نمی مانیم که "پول نفت را تقسیم کنند و در خانه هایمان بیاورند "،من یقین دارم که اگر انسانهایی متخصص و لایق که عشق وطن در سینه هایشان می طپد- و حاضرند برای بیرون آوردن ایران از منجلابی که سالهاست زمامداران با القای هزاران "اما"و "اگر" مردم را به آن گرفتار کرده اند- تدبیر امور را به دست بگیرند، وبه جای چپاول و تاراج و استبداد سعی در ایجاد فضابرای رشد تفکرو تعقل واندیشه کنند و به جای فرهنگ "قضا و قدر "و "اما و اگر"فرهنگ سعی و تلاش و ابتکار را جایگزین کنند و پاسخگوی مردم در قبال اعمال و رفتار و گفتارشان باشند ،احتیاج نخواهیم داشت که از افراد وحکومتهای دیگر هراسی به دل داشته یاشیم و تب را به مرگ ترجیح بدهیم
"خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز،چگونه مردن را خود خواهم آموخت"
یا حق