بالاخره بعد از جند ماه یه وقتی پیدا کردیم بریم شمال.باباکپک زدیم از بس اومدیم سر کار !!!!!!هی هرروزهرروزکله سحر پاشو بیا سرکار تا کی؟تا بوق سگ!اونم چی؟هی بشین پای کامپیوتر وایتترنت کارکن ،گاهی اوقات هم،البته فقط گاهی اوقات یه شویی،فیلمی از بچه ها بگیریم نگاه کنیم.خب آدم خسته می شه!!!نه،شما باشید خسته نمی شید؟آی،قربون آدم چیزفهم!هی به این رییس روسا می گیم بابا جون یه تنوعی چیزی آخه!گوششون بدهکار نیست.
حالاازشوخی که بگذریم،این چند ماه اخیرحسابی سخت گذشت و کاملا ما رو خسته کرد،واقعا یه مسافرت می چسبه!البته امیدوارم که بچسبه!
پس امشب پیش به سوی شمال تا دوشنبه!