خدایا به من زیستنی عطا کن
که درلحظه مرگ بربی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم
ومردنی عطا کن
که بر بیهودگیش سوگوار نباشم،برای اینکه هرکس آنچنان می میردکه زندگی می کند.
خدایا تو
چگونه زیستن را به من بیاموز،چگونه مردن را خودخواهم آموخت.
خدایا رحمتی کن
،تاایمان نان ونام برایم نیاورد، قدرتم بخش تا نانم را وحتی نامم را درخطر ایمانم افکنم، تااز آنهایی باشم که پول دنیا را می گیرند وبرای دین کار می کنند نه از انهاییکه پول دین را
.می گیرند و برای دنیا کار می کنند
اینها سخنان مردی است که این روزها سالروزهبوط اورا می گذرانیم.آری!دکتر علی شریعتی،مردی که بدون شک یکی از تاثیر گذارترین چهره ها در عرصه اجتماعی -مذهبی و حتی تاریخی در ایران است.سخن گفتن از چون اوبرای چون منی یسیار سخت و دشوار است که او دریایی از عشق و ایمان وعلم بود ومن در برابر عظمت و اخلاص این دریا هیچ!
آشنایی من بااو از "کویر" آغاز شد در عنفوان نوجوانی.زمانیکه من تشنه آموختن و خواندن بودم وجویای حقیقت.دورانیکه "کمدی الهی"دانته ،"جنگ وصلح" تولستوی و"اعترافات" ژان ژاک روسوو... برایم سر گرمی چند ساعته وگاه چند روزه ای بیش نبودند،بسیاری کتابها را برزمین نمی گذاشتم مگر آنکه تمامش کرده باشم.اما کویر حکایت دیگری بود!کویر روحم را به صحرای خشک و سوزانی برد که انتها نداشت.در کویر باید آهسته گام برداری وبسیار مراقب!کویر شنهای روان بسیار دارد که تو را به عمق هستی و وجود می برد. که اگر دل نسپاری به سخنان کاروانسالارش راه از بیراهه نتوانی شناخت.آفتاب سوزان کویر نه جسم را که روح را می سوزاند.لاجرم بایست زود به زود دست از سفر در کویر برداری وبه کنج سایه ای ،آهسته بخزی تا خستگی سفری طاقت فرسا از دل وجان به در کنی وبیندیشی که از کجاآمده ای،آمدنت بهر چه بودو به کجا می روی آخر؟
تا بدانی که عشق مرکب حرکت است،نه مقصد حرکت!تا بدانی که انسان بودن وماندن دراین دنیا چه دشواراست و چه رنجی می بردآنکس که انسان است واز احساس سرشاراست وباز به حرکت درآیی و چون ویرژیل به سفرادامه دهی و برزخ وبهشت و دوزخ را به چشم ببینی واز "بودن" به" شدن" برسی!
آری!کویر عصاره شریعتی است،خلاصه کلام مردی که ایمان و علم و عشق رادر هم آمیخت وزرو زورو تزویررا برای همیشه تاریخ به مبارزه فرا خواند وگلوی خویش را سوتکی ساخت برای آشفته ساختن خواب خفتگان و دین داران دنیا پرست!مذهب را علیه مذهب برای ارائه تصویری نو از دین به کار بردو دین روضه خوانی را به دین روشنفکری
و "روشنگری و"شهادت"و"جهادو شهادت"مبدل کرد ،به مه آموخت که" از کجا آغاز کنیم "و "مسئولیت روشنفکر آزاد "چیست وانسان آزاد کیست و"آزادی انسان " چیست ؟چهره ای
جدیداز "ابوذر"و"حر"به ما نمایاندکه شایسته تقدیربودند نه ترحم!به ما آموخت تفاوت "تشیع سرخ وتشیع سیاه "راویادداد که ایستادن بر فلان پله به هنگام حج و ورد خواندن برای مال و ثروت ،"نیایش "نیست واشک ریا بر حسین علی ریختن شوینده گناهان نیست که خداوندظلم و ستم بنده در حق غیر را نخواهد بخشید.
باری!او بسیار گفت و ما شنیدیم!بسیار گفت و ما نشنیدیم!وبسیار شنیدیم وفراموش کردیم!که بسیار فراموش کاریم وناسپاس و بسیار سعی کردیم که نام و اندیشه او را از ضمیر و تاریخ این مرزو بوم پاک کرده یا به تباهی بکشیم،غافل از اینکه:
شریعتی یک شریعت بود!!!
نظر بدهید