امروز بعدازظهر ما هم گذشت به وب لاگ خونی،اونهم حدود 4ساعت!!!!!!!خوب خودمونو الکی الکی معتاد کردبم رفت پی کارش!(چی گفتم از خستگی؟!)هنوز عادت نکردم به نوشته جات جالب دیگران لینک بدم،به هر حال نتیجه اش چی شد؟کمی ازنوشته های خروس خندیدم؛از نوشته های یکی دیگه غمگین شدم،کمی هم شعروخاطرات عاشقانه واظهارنظرهای سیاسی ومطالب سکسی به خورد خودم دادم.
نتیجه:یه جفت چشم خسته وخونگرفته،یه مخ تاب برداشته ویه کله داغ کرده!خودم هم هیچی ننوشتم.خلاص!